کوچک که بودیم چه دل های بزرگی داشتیم
اکنون که بزرگیم چه دلتنگیم
کاش دلهامو ن به بزرگی بچگی بود
کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را
از نگاهش می توان خواند
کاش برای حرف زدن نیازی به صحبت کردن نداشتیم
کاش برای حرف زدن فقط نگاه کافی بود
کاش قلبها در چهره بود
اما اکنون اگر فریاد بزنیم کسی نمی فهمد
ودل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم
سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست
سکوتی که سرشار از نا گفته هاست
نا گفته هایی که گفتنش یک دردو نگفتنش هزاران درد دارد
دنیارو ببین... بچه که بودیم همه چشمای خیسمونو میدیدن
بزرگ شدیم هیچکی نمیبینه
بچه بودیم تو جمع گریه میکردیم
بزرگ شدیم تو خلوت
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست
بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه
بچه بودیم اگه دلمون می شکست با یه آبنبات دلمونو بدست می آوردن
بزرگ که شدیم وقتی دلمون رو شکستن با هیچ چیز دیگه نمی شه درستش کرد
فقط جای شکستگیش روی دل میمونه با هیچ آبنباتی درست نمی شه
بچه بودیم همه رو 10 تا دوست داشتیم
بزرگ که شدیم قضاوتهای درست وغلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه
کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگی 10 تا دوست داشتیم "
با شروع فیلم همه نگاهها بر روی پرده سینما بود...
شروع فیلم با تصویر سقف یه اتاق...
دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق...
سه، چهار، پنج، و شش همینطور......
هشت دقیقه اول فقط سقف اتاق نمایش داده شد...
صدای همه درآمد...
اغلب حاضران سینما را ترک کردند...
ناگهان دوربین به حرکت درآمد و پایین اتاق را نشان داد....
جانباز قطع نخاعی روی یک تخت... فیلم با همین صحنه تمام شد.
در پایان فیلم نوشته شده بود...
این تنها هشت دقیقه از زندگی یک جانباز بود و شما طاقت نداشتید
بشر در عرصه و جریان زندگی تاکنون چندین عصر یا دوره تحول را پشت سر گذاشته و میراث این دوران در قالبی جاافتاده بنام تمدن به نسل های جدیدتر منتقل شده است. در اعصار قدیم سرعت تغییر و تحول یا دگرگونی عصرها بطئی و کند بود و هر عصری چندین نسل بشر را در برمی گرفت. لکن امروزه هر عصری یک نسل را در برمی گیرد و دلیل آن هم گسترش فناوری و تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات است. عصر سنگی، عصر کشاورزی، عصر صنعتی، عصر اطلاعات و ارتباطات و عصر مفاهیم نمونه هایی از عمر گذشته نسل بشریت می باشد.یکی از نمودهای تغییر اعصار تاثیر آن بر ارزشها و خلقیات افراد است و این را بوضوح در جامعه و خانواده می توان یافت. مثلا دیگه فرزندها مثل پدرها نیستند یا لااقل حامل ارزشهای پدران خود به فرزندانشان نمی باشند و این تغییر از یک پاردایم بزرگتر تاثیر می پذیرد. پس باید پذیرفت که اگه فرزندی مثل پدرش فکر نکرد نباید برچسب بی ادبی و بی تربیتی به او بزنیم.
منتظر باش ؛ متوقّف نباش ،
تأمّل کن ؛ معطّل نکن ،
جسور باش ؛ گستاخ نباش ،
سرسخت باش ؛ لجباز نباش ،
ساده باش ؛ ساده لوح نباش ،
صبور باش ؛ بی خیال نباش ،
شتاب کن ؛ شتاب زده عمل نکن ،
بگو آره ؛ نگو حتماً ،
بگو نه ؛ نگو هرگز ،
بگو برات می مانم ؛ نگو برات می میرم .جملات بالا را اگه بدقت خوندید بگید مگه عمر چقدره که به این تجربه ها برسیم. لازم نیست تشکر کنید اما بدونید 50 سال عمر میخاد اینها را تجربه کنید ولی من رایگان تجربه ها را در اختیارتون گذاشتم. به افتخار خودتون دست خوشکله را بزنید. اما از نوشته پایینی درس بگیرید.
کارگری پیر دست در جیبش کرد تا صدقه ای بدهد روی صندوق صدقات جمله ای دید که که او را منصرف کرد " صدقه عمر را زیاد میکند " ....
فضای مجازی به موازات فضای حقیقی در حال رشد، ظهور و بروز است و همگام با جامعه آبستن بسیاری از اتفاقات و حوادث هستند. این فضا از آنچنان اهمیتی برخوردار است که بسیاری از رخدادها و رویدادهای فضای حقیقی نشات گرفته از این فضا می باشند و حوادث و رویدادها مانند بذری هستند که پس از رشد و نما در فضای مجازی می توان میوه و محصول آن را در فضای حقیقی مشاهده نمود بطور خلاصه نقطه اغاز و شروع جریانات روزمره، فعالیت ها و اقدامات مهم در این فضا رقم خورده و دوران جنینی رخدادها در این فضا سپری می گردد. این فضا خواه ناخواه یکی از لوازم و ضروریات تعامل و ارتباط انسان ها قلمداد گردیده و بنا به برخی ویژگیها نظیر؛ سرعت، بی زمانی، بی مکانی، دسترس پذیر بودن، شکل گرفتن فضای گفتمانی، عدم سلسله مراتبی، افقی بودن، امکان شکل گیری افکار عمومی در خصوص موضوعات مختلف و ... با سرعت بالایی در حال تکثیر است و همانند فضای حقیقی جوامع، مکانی برای پیوستن و تشکیل گروهها و شکل گیری شبکه روابط افراد حول موضوعات متنوع و متعدد گردیده است. گرچه تاثیرگذاری و نقش پررنگ داشتن در این فضا به سابقه فعالیت و اعتبار بر می گردد اما نباید این نکته را فراموش کرد که این فضا به مثابه سیلی ویرانگر است که بزودی بسیاری از شبکه اجتماعی روابط سنتی رو در رو و حقیقی را به زیر آب خواهد برو و تنها جلیقه نجات شبکه های اجتماعی سنتی، سوار شدن و سکنی گزیدن در این فضا می باشد.
انسان برای ارتباط با محیط پیرامون خودش، حواس پنجگانه (شنوایی،بینایی،لامسه،بویایی و چشایی) را بخدمت میگیرد و متناسب با توان این حواس از محیط اطرافش معرفت و شناخت پیدا می نماید. این شکل در روستاها بخاط عدم وجود پیچیدگی روابط و لایه های زیرین کنش یا رفتار، قدری طبیعی تر است و شناخت بدست آمده توسط حواس پنجگانه درصد بیشتری از واقعیت و حقیقت را با خود به همراه دارد. اما
بشر از بدو تولد تاکنون برای ارتباط با همنوع خود از اشکال مختلف ارتباطی نظیر؛ نقاشی، علائم، نماد وسمبل و زبان استفاده نموده که هر کدام از مفاهیم نامبرده متعلق به یک دوره زمانی خاصی بوده است. رسانه های ارتباطی مجازی نظیر وبلاگ ها، ایمیل، چت روم ها و شبکه های اجتماعی ، جدیدترین شکل ارتباط در دهه اخیر هستند و پرطرفدارترین نمونه برقراری ارتباط می باشند که توسط بشر مورد استفاده قرار گرفته است.
قدیمیها میگویند دوره وفور و فراوانی هست و ما باید شکرگزار باشیم. آدمهای مدرن به شیوه ای دیگه اظهار می کنند دوره کمیت هست. سوال اینه آیا کمیت میتونه کیفیت را با خود به دنبال داشته باشه . فضای رقابتی بوجود بیاره( حالا منفی یا مثبت). جواب سوال با یکسری پیشرط همراه است. اگه همه چیز درست و اصولی باشه جواب سوال بله است. اما اگه شرایط جوری دیگه باشه جواب نه است. با توجه به شرایط فرهنگی روستای دهرود سفلی من حدسم اینه که در چندماه اول تا تنور گرمه، و یک حس رقابت مثبت بوجود میاد و هر دو نانوایی برای رقابت، کیفیت نان را بالا می برند و باز هم ادامه و استمرارش به شرایطی وابسته است که در صورت وجود آن شرایط این دوراهی افت کیقیت یا افزایش کیفیت به یکی از این دو مسیر منتهی خواهد شد. حالا ما امیدواریم آخر کار ختم بخیر بشه و اهالی روستای دهرودسفلی برنده اصلی باشند و این رقابت به نفع اهالی روستا تمام بشه. امین یا رب العالمین.
جستجوی پیشرفته
در جلوی نوار جستجوی گوگل گزینه ای با عنوان «جستجوی پیشرفته» یا «Advanced Search» وجود دارد. با کلیک کردن روی این گزینه وارد صفحه ای با همین نام خواهید شد. در این صفحه شما می توانید با اعمال تنظیمات و بکار بردن عملگرهای خاصی دقت جستجویتان را افزایش دهید.
همانگونه که از شکل بالا معلوم است، همه گزینه ها به فارسی می باشند و استفاده از آنها بسیار ساده است و نیازی به توضیح بیشتر ندارد، اما علاوه بر این تنظیمات، گوگل از یک سری عملگرها نیز برای محدود کردن جستجوها بهره می برد. شما بدون رجوع قسمت جستجوی پیشرفته و با دانستن این عملگرها می توانید عمل جستجو را هرچه سریعتر انجام دهید، در زیر به توضیح برخی از این عملگرها می پردازیم:
امروزه در مقطعی از تاریخ بشر که نظارهگر گذار از عصر ارتباطات و ورود به عصر مفاهیم میباشیم، شاهد اشتراک، همگرایی، همخوانی و توافق افراد در بعضی از مفاهیم حاوی معانی و مضامین مشترک هستیم که این به نوبه خود نیازمند فعالیت در بستری تحت عنوان "شبکه اجتماعی" است. شبکههای اجتماعی با بازکردن ردپای خود در جوامع انسانی و جذب سهم بیشتری از ارتباط و تعاملات اجتماعی روزانه، به صورت فزایندهای در حال ایفای نقش در زندگی روزمره افراد هستند. دامنه این ارتباط و تعامل اجتماعی در فضای مجازی به مدد ابزارهای نوین ارتباطی بصورتی کاملتر و فراگیرتر بروز نموده و این امکان را در اختیار کاربران قرار میدهد تا علاقمندیها، افکار و اندیشهها و فعالیتهای خود را در فضایی متکثر و متنوع با یکدیگر به اشتراک گذارند. و این امکان رادر اختیار کاربران قرار میدهد تا در این داد و ستد اجتماعی فارغ از محدودیت زمان و مکان با گروهها و افراد، پیوندهایی شبکهای از روابط را بیافرینند. موضوعی که در این میان از اهمیت ویژهای برخوردار است، این خواهد بود که در دنیای واقعی ارزشها و هنجارهای اجتماعی بیشتر تعیین و تعدیل کننده کنشها و رفتارهای متقابل افراد هستند ولی در شبکههای اجتماعی این فرایند، معکوس بوده و بیشتر ما شاهد تاثیرگذاری کنشهای متقابل بر ارزشها و هنجارها هستیم و به بیانی دیگر، افراد در این فرایند ارتباط شبکهای، مجموعهای از الگوها، نمادها و ارزشهای ارائه شده در فضای شبکههای اجتماعی را بر اثر تکرار و مداومت در خود نهادینه میکنند و به عنوان یک الگوی فراگیر و برتر و متمایز کننده از سایر افراد در کنشهای خود ظهور و بروز میدهند و شدت آن ممکن است تا جایی پیش رود که در قالب یک برچسب و خرده فرهنگ متعارض با فرهنگ عامه در تناقض و تضاد باشد. تاکنون محققان و متخصصان دلایل زیادی را در خصوص عضویت افراد در شبکههای اجتماعی ذکر نمودهاند؛ اما آنچه بیش از همه در نتایج این تحقیقات حائز اهمیت و توجه است و موضوع این بحث را شامل میگردد مطرح شدن شبکههای اجتماعی بعنوان "بعد جدید قدرت" در قرن بیستویکم است. این شبکهها با ویژگیهای تعاملی بودن خود باعث میشوند تا همه روزه طیف گستردهای از رویدادهای متنوع به شکل آنلاین در این شبکهها اتفاق بیفتد. که حتی گاهی اوقات این امر میتواند به فرصتهای بزرگی مانند مشارکت در پروژههای سیاسی و اجتماعی در پوشش تشکیل اجتماعات مجازی، نافرمانی مدنی، دموکراسی دیجیتالی، افکارسازی، فرقه گرایی و ... باشد. نکته پایانی اینکه شبکههای اجتماعی با نقشی که در ایجاد، ساخت و فراگیری هویتهای اجتماعی مجزا دارند، نمایانگر تجلی و نمود نوعی قدرت اجتماعی خارج از اراده و تملک دولتهای ملی هستند و میتوانند بعنوان یک سرمایه اجتماعی بالفعل در آینده مناسبات جهانی، تاثیرگذار باشند. تهیه و تنظیم: ناصر پیکری، کارشناس ارشد جامعهشناسی
کاش آدمها هم بشرط چاقو بودند ،قبل از راه دادن به حریمت
یا از سرخی قلبشان مطمئن می شدی ،یا دست کم از چشم سفیدیشان...! :|
قدمی که پس از ترسیدن همچنان برداشته شود، گامهای شجاعت نام دارد.
چارلى چاپلین میگوید: پس از کلی فقر به ثروت و شهرت رسیدم.
آموخته ام که:
با پول میشود خانه خرید ولى آشیانه نه
رختخواب خرید ولى خواب نه
ساعت خرید ولى زمان نه
میتوان مقام خرید ولى احترام نه
میتوان کتاب خرید ولى دانش نه
دارو خرید ولى سلامتى نه
میتوان آدم خرید اما دل نه
Black
1.Black coal
شدیداً تاریک یا پلید و شیطانی
[Her heart is black as coal.]
قلب سیاهی دارد.
2. Black as the night
شدیداً تاریک
[My bedroom is always Black as the night.]
اتاق خوابم همیشه تاریکه.
3.Black out
بی هوش کردن، از هوش بردن
[High elevation tends to make me black out.]
بلندی حالمو بد میکنه.
4.Black out
خاموشی مطلق (بر اثر قطع برق)
[The electricity went off and caused a black out.]
برق رفت و همه جا خاموش شد.
5.to Black list someone
کسی را در لیست سیاه گذاشتن
[He can't find work because he was black listed.]
نمی تونه کار پیدا کنه چون اسمش رفته تو لیست سیاه. . سابقه لیست سیاه به دوره مک کارتی برمیگردد. در آن زمان هر کس تصور میشد کمونیست است نامش را در لیست سیاه می نوشتند و سپس او را می کشتد.
6.to Give someone a black eye
کبود کردن چشم کسی
[I made a comment his friend and he gave me a black eye!]
در مورد دوستش یه چیزی گفتم اونم محکم کوبید پای چشمم.
7. Black and white
پلیس، ماشین پلیس
[A black and white pulled up to the curb.]
یه اتومبیل پلیس کنار جاده توقف کرد.
*سابقاً در بعضی از جاها ماشین های پلیس سیاه و سفید بوده است به همین دلیل گاهی اوقات از این اصطلاح برای خود پلیس هم استفاده می کنند
Blue
1. What in blue blazes?
از سر تعجب و ناراحتی
[What in the blue blazes is going here?]
وای خدای من، این جا چه خبره؟
2.Blue
افسرده، غمگین
[I'm feeling sort of blue.]
امروز حال خوشی ندارم، پکرم.
3.Out of the blue
یکهو از جایی خارج شدن
[The other driver appears out of the blue.]
آن یکی ماشین معلوم نیست از کجا پیداش شد